۴۰۹ – غم زمانه غم زمانه که هیچمس کران نمی بینم دواش جز می چون ارغوان نمی بینم به رتک خدمت پیر مغان نخواهم گفت چرا که مصلحت خود رد آن نمی بینم درین خمار کسم جرعه ای نمی بخشد ببین که اهل دلی در جهان نمی بینم نشان اهل خدا …
۴۰۹ – غم زمانه غم زمانه که هیچمس کران نمی بینم دواش جز می چون ارغوان نمی بینم به رتک خدمت پیر مغان نخواهم گفت چرا که مصلحت خود رد آن نمی بینم درین خمار کسم جرعه ای نمی بخشد ببین که اهل دلی در جهان نمی بینم نشان اهل خدا …