-
Notifications
You must be signed in to change notification settings - Fork 0
/
normalSanaiQ_221.txt
16 lines (16 loc) · 1.72 KB
/
normalSanaiQ_221.txt
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
رحل بگذار ای سنایی رطل مالامال کن این زبان را چون زبان لاله یک دم
یک زمان از رنگ و بوی باده روحالقدس را در ریاض قدس عنبر مغز و مرجان
زهد و صفوت یک زمان از عشق در دوزخ فگن حال و وقتت ساعتی در کار زلف و
در میان زهد کوشان خویشتن قلاش ساز در جهان میفروشان خویشتن
شاهد شیرین نخواهد زاهدان تلخ را شاهدی چون شهد خواهی رطل
سرو خود را گوی ای سرو از پی گلزار رخ خون روان در جویبار اکحل و
تو به کژی ما به خدمت چون دو دالیم از صفت یک الف را بهر الفت ردف جفتی
خاک جسم و آب چشم ما به دست عشق تست خاک را صلصال کردی آب را
باز صیاد اجل را آتشین منقاردار چرخ گیرای امل را کاغذین
دامن تر دامنان عقل در آخال کش ساعد هودج کشان عشق پر
عاشق مالست حرص و دشمن مالست می مال دشمن را به سعی باده دشمن
خال خود در چشم ما زن صبحهامان شام کن زلف خود بر دوش خود نه روزهامان
عشق یک رویست او را بر در عیسی نشان عقل یک چشمست او را در صف
عشق را روز عزیمت باد بر فتراک بند عقل را وقت هزیمت خاک در
ای سنایی خویش را چون طبع خرم وقت کن روح را چون خود همایون بخت و فرخ
خرقه و حالت به هشیاری محال و مخرقهست چون ز خود بی خود شدی در خرقهٔ دل